سوریه مداخلۀ اختیاری با بهانه ای تردیدآمیز!
ترجمه توسط حمید محوی ترجمه توسط حمید محوی

 

نوشتۀ ژنرال دومینیک دلاور

Général Dominique Delaware

مرکز مطالعات جهانی سازی، 12 سپتامبر 2013

منطقه » خاورمیانه و آفریقای شمالی

تحلیل : سوریه

 


                                                                                                   

در مقام رئیس اسبق دفتر «وضعیت اطلاعاتی جنگ الکترونیک» در مرکز فرماندهی میان نیروها بخش طراحی عملیات در پاریس، با تجربۀ نزدیک به سال فعالیت در خاورمیانه که 14 ماه آن در مقام رئیس دفتر اطلاعاتی میان نیروی ایالات متحده در لبنان، و بیش از دوازده مأموریت در خاورمیانه (قطر، امارات عربی، کویت)، و سه سال خدمت در ایالات متحد هبه عنوان افسر رابط در اطلاعات عالی نظامی ایالات متحدۀ آمریکا، فکر می کنم بیش از هر شهروند عادی و حتی کارشناسان خود برگزیده، با مشکلات خاورمیانه و خاور نزدیک آشنائی داشته باشم. من همیشه در پی کسب اطلاع از وقایعی بودم که در شرف تکوین بود، در نتیجه امروز موضوعی که افکار من را متوجه خود ساخته مداخلۀ نظامی احتمالی در سوریه است.

در این نوشته بر آن هستم تا دلایل روشنی برای تردیدهایم در مورد مداخلۀ نظامی با پاسخگوئی به چند پرسش ساده  مطرح کنم . و در عین حال هدفم این است که موضوعاتی را برای آنهائی که می خواهند واقعا روی این موضوع تأمل جدی داشته باشند مطرح کنم، بی آن که به پر حرفی های روشنفکر مآبانه و اظهارات پر طمطراق مردان سیاسی بسنده کنند.

1-آیا مدارک تردید ناپذیری که نخست وزیر فرانسه به نمایندگان عرضه کرده قانع کننده و معتبر است؟

این مدارک کدام است، پاسخ من در این مورد منفی است.

مدارک می تواند ظاهرا خدشه ناپذیر باشد، ولی در عین حال خدشه ناپذیری آن می تواند تنها به این دلیل باشد که هیچکس مدرک عینی در اختیار نداشته که آن را مردود اعلام کند. در نتیجه مدارک و دلایل احتمالا می تواند بی اعتبار باشد. فراموش نکرده ام و کولین پاول ژنرال آمریکائی را به یاد می آورم که با چه جدیت باور نکردنی «گزارشات خدشه ناپذیر» سازما سیا را در مورد سلاح های کشتار جمعی در عراق مطرح کرد تا مداخلۀ نظامی را قانونیت ببخشد. می دانم که در فرانسه، فانوس بشریت، هرگز دروغ گفته نمی شود، ولی با این وجود...

شخصا، قویا معتقد هستم که با کشتار توسط گاز سمّی در دمشق ما در مقابل تحریف خبری تازه ای هستیم و در این جا سعی می کنم خواننده ا مرا در این مورد متقاعد سازم.

2_کشتار با گاز سمّی به نفع کدام جبهه تمام شده است؟

با اطمینان می توانیم بگوئیم که این عمل به نفع بشار الاسد نبوده زیرا او خریدار چنین مخاطره ای نبودکه از مدتها پیش به عنوان خط قرمز آمریکائی ها و فرانسوی ها و انگلیسی ها تعیین شدبود. او می دانست که هر گونه استفاده از گاز سمّی مداخلۀ غرب را تحریک خواهد کرد و ظرف مدت کوتاهی سرنگون خواهد شد. او می دانست که برای تحقیق در مورد استفاده از گاز سمّی، ایالات متحده مجوز قانونی دارد. بشار الاسد برای وارد آوردن ضربه به دشمنان خود به اندازۀ کافی اسلحه و مهمات در اختیار دارد و نیازی به گاز سمّی ندارد. آیا بخاطر کشتن چند صد نفر از مخالفانش در حومۀ دمشق، پایتخت، در جوار نمایندگان خارجی، حاضر به چنین کار مخاطره آمیزی بوده است؟ چنین داعیه ای کاملا پوچ است و درست از آب در نمی آید.

این «کشتار» که هیچکس از ابعاد واقعی آن آطلاعی ندارد، به نفع دو طرف دیگر در این منازعه تمام می شود. ابتدا مخالفان بشار الاسد که اگر مداخله ای صورت گیرد به سرعت می توانند نبردهایشان را به پیش ببرند و پیروزمندانه قدرت را در سوریه تصاحب کنند. سپس به نفع آمریکائی ها و فرانسوی ها و انگلیسی ها تمام خواهد شد زیرا  از مدت ها پیش خواهان تضعیف حرب الله لبنان ولی خاصه تضعیف ایران (هدف اصلی به دلیل موضوع هسته ای) خستند و با حذف همپیمان همیشگی شان بشار الاسد به چنین هدفی دست خواهند یافت.

3_آیا این نوع تحریفات پیش زمینۀ قبلی داشته است؟

پاسخ مثبت است.

پیش از این ماجرای تیمیشوارا (دسامبر 1989) (1) که تمام رسانه های جهان طی نزدیک به 10 هفته گزارشات تحریف شدۀ کشتار 4600 نفر را برای توجیه سرنگون سازی چائوشسکو منتشر کردند. در واقع مخالفان چند جسد را از قرستان های شهر بیرون کشیده بودند، و در اطراف آنها سیم خاردار کشیدند و از صحنه سازی های دهشتناک خودشان فیلم گرفتند و موفق شدند که از تماشاچیان تلویزیون های غربی نیز اشک بگیرند. سپس با استناد به چنین تصاویری رقم 4632 قربانی رام طرح کردند که در واقع وجود نداشت ولی هیچکس شهامت زیر علامت سؤال بردن را نیافت. صحنه پرادازی آنها موفقیت آمیز بود زیرا به سقوط چائوشسکو انجامید.

پس از واقعه، رسانه ها و سیاستمداران غربی آنقدر صداقت داشتند که بخاطر اشتباهی که مرتکب شده بودند و بخاطر گول خوردگی هایشان عذر خواهی کنند...ولی طرحشان به نتیجه رسید.

وقتی من هنوز در خدمت ارتش بودم، دست کم دو مورد دیگر از این نوع تحریفات در بوسنی و در کوزووو به وقوع پیوست که رسانه هیچگاه از چگونگی آن مطلع نشدند.

4-چنین تحریفی با استفاده از گاز سمّی چگونه توسط مخالفان به اجرا گذاشته شده است؟

اجرای چنین طرحی خیلی ساده است...(2)

مخالفان چند خانوار کامل (مرد، زن، بچه، سالخورده) را که به طرفداری از  بشار متهم می دان درا طی نبردهایشان اسیر می کنند، سپس توسط سربازان فراری که صفوف مخالفان پیوسته اند از انبارهای اسلحۀ ارتش سوریه برداشت می کنند و با گاز سمّی آنهارا مسموم کرده و از آخرین لحظات جان کندن آنها فیلمبرداری می کنند، سپس، سازمان ملل متحد و آمریکائی ها فرامی خوانند. بر اساس تیر به هدف اصابت می کند. برای دقت بیشتر، می توانید چند شاهد عینی از جبهۀ خودتان را جلوی دوربین بفرستید که از واقعۀ دهشتناک روایت کند و می توانید رقم 1700 کشته را نیز مطرح کنید که در هر صورت بررسی عینی آن ممکن نیست (دقیقا مشابه تیمیشوارا) و سپس تصاویر اسفناک را یکی پس از دیگری روانۀ رسانه ها کنید.

بر این اساس تحریف انجام می گیرد...سرویس اطلاعاتی فرانسه ادعا کرد که شورشیان به فنون استفاده از سلاح شیمیائی آگاه نیستند، ولی فراموش می کنند که شورشیان از پشتیبانی مشاوران نیروهای ویژۀ خارجی برخوردار هستند و آنها در این زمینه ها  شناخت کافی و ضروری دارند.

5-چرا آلمانی ها، کانادائی ها و حتی نمایندگان بریتانیائی در مداخلۀ نظامی تردید دارند.

این سه کشور احتمالا به وجهۀ تحریف آمیز این واقعه آگاه هستند. آنها میز سرویس های اطلاعی دارند و با حداقل منطق صحیح. انها نمی خواهند جان سربازانشان به خاطر مدارکی که ممکن است در آینده بی اعتبار  آن آشکار شود، به خطر بیاندازند و نتیج این مداخله را محاسبه می کنند. آنها ترجیح می دهند که به بحران اقتصادی خودشان بپردازند تا این که نقش کلانتر را برای بقیۀ جهان به عهده بگیرند.

از سوی دیگر بر هیچکس پنهان نیست که گاز فرار است و در منطقه ای مثل مناطق شهری دمشق با تراکم جمعیت زیاد که غالبا طرفدار بشار الاسد نیز هستند، کمترین وزش باد می تواند گاز را پراکنده کند و علیه خودشان عمل کند. این که بشار الاسد در دمشق از گاز سمّی استفاده کرده باشد، خیلی ساده بگوئیم که بی اعتبار است. حقیقت این است که «دروغ هر چه بزرگتر باشد باورش راحت تر است» ولی این بار یک کمی زیادی بزرگ است...

6-نتایج منطقه ای و بین المللی مداخلۀ نظامی کدام است؟

برای خود سوریه، یک مورد کاملا روشن است. سقوط بشار الاسد، رئیس جمهور دولت مدنی، موجب گزینش راه تبعید برای جمعیت مسیحی و علوی می شود که اکثرا طی سال ها از بشار الاسد پشتیبانی کرده اند، و حتی بخشی از سنّی ها... در نتیجه، کشتارهای مجدد و موج تازۀ پناهندگان...آیا این هدفی است که درپی آن هستند؟

برای اسرائیلی ها، مصر و سوریۀ تضعیف شده، تجزیه شده که اقتصاد آن به 50 سال پیش بازگردانده شده، به شکل دراز مدت تهدید جدی بحساب نخواهد آمد. مداخلۀ نظامی امریکا، فرانسه و انگلیس برای آنها رویداد بدی نیست، تا جائی که باید از خودمان بپرسیم آیا ما در واقع برای منافع آنها کار نمی کنیم...

ایران به عنوان هدف بعدی، برای همه شناخته شده است، احتمالا بهای نفت خیلی سریع به شکل انفجاری افزایش پیدا خواهد کرد و تحت تأثیر مداخله به مشکلات اقتصادی برای اقتصادی خواهد انجامید که از پیش در حال شکنندگی به سر می برد.

مداخله برای کشوری مانند کشور ما «فرانسه) که زیر بار قرض است هزینه دارد. این هزینه مستقما و یا به شکل غیر مستقیم روی دوش مالیات دهندگان خواهد بود. مگر اینکه از بئدجه های دفاعی استفاده شود و چنین کاری نیز موجب تأخیر در مدرنیزاسیون نیروهای ما خواهد شد.

7-شرکت فرانسه در چنین  مداخله ای آیا به عنوان مداخلۀ بشر دوستانه مطرح خواهد بود یا رعایت منشور ژنو؟

اگر چنین موردی مطرح می بود، چرا آلمان برای مداخلۀ نظامی در مورد قتل عام غزه طی ژانویه 2009 پیشنهاد نداد (1300 قربانی، این بار واقعی که در مجموع 900 شهروند و 300 کودک بودند)؟ ارتش اسرائیل مشخصا از بمب های فسفری _ که در منشور ژنو ممنوع اعلام شده _ استفاده کرده بود...از یکسو کشتار مجاز و از سوی دیگر کشتار غیر مجاز ...؟

8-عناصر مختل کنندۀ دیگر

6 می گذشته، خانم کارلا ئل پونتی، قاضی دادگاه جنائی بین المللی، عضو هیئت مستقل با مجوز سازمان ملل متحد برای بازرسی در مورد استفاده از گاز شیمیائی در سوریه، اعلام کرد که شورشیان (و نه نیروهای رژیم) از گاز سارین استفاده کرده اند.

بیان هر حقیقی در جهان سازمان ملل متحد که به شکل گسترده توسط ایالا متحده تأمین مالی می شود، پسندیده نیست، هیئت مستقل از همان فردای واقعه اعلام کرد که شواهد کافی برای متهم دانستن شورشیان در استفاده از گاز سارین وجود دارد...

از سوی دیگر فرستاده های دیدبان اتحادیۀ عرب در آغاز منازعات، از ژانویۀ 2013 گزارشات منظمی دربارۀ خشونت در سوریه منتشر کرده است. من در این گزارشات را یاداشت کرده ام :

28-هیئت دیدبانی از گزارشات تحریف آمیز  از سوی چندین گروه در مورد چندین سوء قصد با بمب و خشونت در برخی مناطق. وقتی هیئت دیدبانی برای تحقیق به محلات ذکر شده رفتند، پس از جمع آوری اطلاعات دریافتند که گزارشات تحریف شده بوده است.

29-هیئت دیدبانی با تکیه به مدارک و گزارشاتی که توسط اکیپ های حاضر در محل تهیه شده بود، نتیجه گرفتند که رسانه ها گزارشات اغراق آمیزی در مورد حوادث و اشخاص کشته شده یا زخمی شده طی حوادث و تظاهرات در برخی شهرها منتشر کرده اند.

این گزارش بسیار عالی توسط هیئتی تهیه شده بود که اکثرا سنی بودند (و به طریق اولی ضد بشار) ولی شاید نه به اندازۀ کافی ضد بشار که بتواند در رسانه های غربی منعکس شود.

این گزارش واقعا ارزش آن را دارد که با دقت خوانده شود. آنهائی که می خواهند کسب اطلاع کنند، می توانند در گوگل گزارش زیر را جستجو کنند :

“rapport du chef de la mission des observateurs de la Ligue arabe en Syrie”

و نسخۀ فرانسوی آن را خواهند یافت.

برای نتیجه گیری، شما دریافتید که من یک لحظه هم به مدارک خدشه ناپذیر فرانسه باور ندارم، و امروز هیچ دلیلی وجود ندارد که مداخلۀ نظامی را در هر سطحی که باشد توجیه کند.

به روشنی می دانم که بخش مهمی از نیروهای شورشی از مزدورانی تشکیل شده که توسط قطر و عربستان سعودی (سنی ) در جنگ صلیبی علیه علوی ها و شیعه ها بخدمت گرفته شده و تأمین مالی می شوند. این نیروی شورشی توسط آمریکائی ها  و فرانسوی ها و انگلیسی ها پشتیبانی می شوند و نیروی سوریه ای آزاد  نیست.

سازمان ملل متحد گزاراشات خود را حداکثر تا چند هفتۀ دیگر تحویل خواهدداد. ولی آیا بی طرف خواهد بود؟ امیدوارم. ولی می دانم که بودجه های ایالات متحده برای سازمان ملل متحد حیاتی است و در برخی موارد استقلال واقعی برای این سازمان خیلی مشکل بنظر می رسد.

برای به پایان بردن این نوشته می خواهم بگویم که من طرفدار بشار الاسد نیستم، چنین تمایلی از من بسیار دور است. ولی او به احتمال قوی نسبت به آنچه قرار است به قدرت برسد مزیت بیشتری دارد. توجیه و نتایج حرکات امروز ما باید با جدیت بیشتری به آزمون گذاشته شود.

سرانجام می بینم که «جامعۀ بین الملل» اصطلاحی که مردان سیاسی ما به شکل خودسرانه ای به کار می برند و روزنامه نگاران نیز آن را از صبح تا شب تکرار می کنند، تنها شامل سه کشور می شود : ایالات متحده؛ آلمان و فرانسه که در مجموع تنها 8 درصد جمعیت جهان را تشکیل می دهند.

وضعیت چین، هند، روسیه، برزیل، ژاپن تقریبا کاملا از گفتار بین المللی حذف شده است، حتی خود سوریه، در حالی که 60 درصد جمعیت جهان را تشکیل می دهند. آیا جزئی از جامعۀ بین المللی هستند یا نه. این مورد نیز یکی از آن مواردی است که باید به آن فکر کنیم.

 


منبع :

http://www.mondialisation.ca/syrie-ingerence-deliberee-sous-pretexte-douteux/5349575



پی نوشت مترجم :

1)دربارۀ موضوع تیموشوارا مراجعه شود به مقالۀ دومینیکو لوسوردو. صنعت دروغ پردازی و جنگ امپریالیستی

http ://g-honar-v-mobarze.blogfa.com/post/458

2)البته باید توجه داشت اکه این سناریو از تخیلات ژنرال فرانسوی منشأ گرفته و ما گزارشات دیگری در اختیار داریم که ارسال سلاح شیمیائی را به عربستان سعودی نسبت می دهد و حتی خود مخالفان به آن اعتراف کرده اند و مدعی شده اند که در اثر اشتباه این حادثه روی داده...که البته این اعترافات نیز ممکن است دروغ باشد و احتمالا این دروغ را به قصد تبرئۀ غربی ها در دادگاه بین المللی – به شکل احتمالی در آینده و در کتاب تاریخ _ مطرح کرده اند که جرم سبکتری داشته باشند . درراین مورد به مقالۀ زیر مراجعه کنید :

ایسر میدانی _ عضو بنیانگذار کمیته همآهنگی برای دفاع از سوریه







September 18th, 2013


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی